به گزارش تهران پرس، بنابر گزارشهای تاریخی شیعه و اهل سنت، پیامبر اسلام(ص)هنگام تولد امام حسین(ع) از شهادتش خبر داشت و نام «حسین» را برای او برگزید. رسول خدا، حَسَنَین (امام حسن و امام حسین) را بسیار دوست داشت و همه را به دوست داشتن آن دو سفارش میکرد. امام حسین(ع) از اصحاب کِساء و از حاضران در ماجرای مُباهله و یکی از اهل بیت(ع) پیامبر است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است. روایتهای متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین نقل شده است؛ از جمله «حسن و حسین سرور جوانان بهشتاند» و «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.» میزگردی با عنوان «دلیل قیام امام حسین(ع) در کربلا» با حضور چهار تن از کارشناسان دینی و سیاسی برگزار کردیم، که در ادامه میخوانید.
فاطمه ملاصالحی: آيا قيام امام حسين عليه السلام و كشته شدن وى توسط يزيد به دليل دعوى خلافت و تصاحب رياست بوده است؟
وحید احمدی: دفاع از اسلام، و عمل به وظيفه تنها دليل قيام حسين بن على عليه السلام بوده و آن حضرت هيچگاه در پى كسب قدرت، مقام خلافت، حب جاه و رياست نبوده است و پشتوانه اين ادعا دلايلى از قرآن مجيد، حديث و نيز عقل و منطق مىباشد.اگر قيام ابا عبداللّٰه الحسين عليه السلام عليه يزيد، جنبه جاهطلبى و رياست دنيوى داشت، رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله دستور به يارى و كمك ايشان نمىداد.مدعى رياست، بايد از بردن همسر، فرزندان، كودكان خردسال، زنان باردار و نوزادان شيرخواره به ميدان كارزار اجتناب نمايد. اما حركت دسته جمعى امام حسين عليه السلام با خانواده و بچههاى خردسال و شيرخوار، دليل ديگرى است كه آن حضرت، قصد رياست و خلافت ظاهرى و غلبه بر دشمن را نداشته است.«لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اللّهُ» كه جد بزرگوارش پيغمبر صلى الله عليه و آله و پدرش على عليه السلام به او سپرده بودند، تنها هدف ايشان بوده است. زيرا شجره طيبهاى كه از پيغمبر به جاى مانده بود به دست قومى افتاده بود كه به هيچ چيز اعتقاد نداشتند.در تاريخ آمده است كه آن حضرت در ظهر روز عاشورا - كه اكثر يارانش به شهادت رسيده بودند و مصايب و بلايا ايشان را احاطه كرده بود - نمازش را ترك نكرد و نماز ظهر را به جماعت اقامه كرد. ايشان با اين كار مىخواست در آخرين لحظات زندگى، هدف قيام و مبارزۀ خود را كه احياى اقامه نماز بود را به ديگران برساند.
فاطمه ملاصالحی: چطور شد که امام حسین(ع) تصمیم به قیام گرفتند؟
حسین مهدوی: از زندگی سومین امام شیعیان در مدت سه دهه پس از وفات پیامبر(ص)، گزارشهای اندکی وجود دارد. او در دوره خلافت امیرالمؤمنین(ع) در کنار پدر بود و در جنگهای آن دوره شرکت داشت. در زمان امامت امام حسن(ع) پیرو و پشتیبان او بود و اقدام او در صلح با معاویه را تأیید کرد. پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه زنده بود، به پیمان برادر وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان کوفه که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنیامیه اعلام آمادگی کردند، آنان را به صبر تا زمان مرگ معاویه فراخواند. دوره امامت حسین بن علی(ع) با حکومت معاویه همزمان بود. بنابر گزارشهای تاریخی، امام حسین(ع) در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است، از جمله پس از کشته شدن حجر بن عَدی نامهای توبیخآمیز برای او نوشت و در ماجرای ولایت عهدی یزید نیز از پذیرش بیعت خودداری کرد و در سخنانی در حضور معاویه و دیگران، این اقدام معاویه را نکوهید و یزید را فردی نالایق خواند و خود را سزاوار خلافت دانست. خطبه امام حسین در منا را نیز موضعی سیاسی در برابر اُمویان به شمار آوردهاند. با این حال، نقل شده است که معاویه مانند خلفای سهگانه، در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام میگذاشت. اما از زمان رخداد واقعۀ عاشورا، پرسش هایی در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی عموم مسلمانان دربارۀ این واقعه، مطرح بوده است. پرسش هایی از جمله، انگیزۀ اصلی امام (ع) از قیام مسلحانه چه بوده است؟ نهضتی که در طول تاریخ اسلام، نظیری نمیتوان برای آن یافت. بر این اساس تاکنون در بارۀ اهداف و فلسفۀ قیام عاشورا، دیدگاه های گوناگونی از سوی اهل سنت و شیعه مطرح شده است که تقریر و نقد و بررسی آنها، پژوهش های مستقلی را میطلبد، اما از باب اشاره، از دیدگاه هایی مانند «دنیاگرایانه»، «عارفانه و صوفیانه»، «مسیحیانه یا کلیسایی»، «تعبد به شهادت»، «تکلیف ویژه بودن قیام» و «قیام برای تشکیل حکومت» میتوان یاد کرد. حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از آن جا به سوی کوفه و... همۀ این کارها بر اساس تکلیف ظاهری آن حضرت بوده است، اگرچه تکلیف باطنی آن بزرگوار، شهادت در راه خدا بوده است، چرا که امام حسین (ع) مأمور به سیر و حرکت طبیعی در مراحل گوناگون قیام خویش بوده، تا برای مسلمانان «اتمام حجت» شده باشد. بنابراین هر چند فرجام حرکت امام (ع) «شهادت» بوده است، اما چنین مقدر و طراحی شده بود که این حرکت همانند بسیاری از آزمون های الهی به گونه ای انجام شود که تجلی یکی از بزرگ ترین آزمایش ها در نظام هستی باشد تا پس از عرضۀ حقیقت به مردمان، صف مدعیان واقعی، از دنیاپرستان و مدعیان دروغین، جدا گردد.
فاطمه ملاصالحی: امام حسین نزد اهل سنت و ادیان دیگر چه جایگاهی دارد؟
سیدحسین نبوی: هرچند پیرامون عزاداری در میان مذاهب اسلامی تفاوتهایی وجود دارد، اما یکی از مهمترین مشترکات شیعه و سنی محبت و مودت نسبت به اهلبیت رسول خدا (ص) است. برای نشان دادن لزوم علاقه به اهلبیت (ع) نزد اهل تسنن میتوان به شواهد بسیار زیادی اشاره کرد. شهادت حسین بن علی(ع) تأثیر عمیقی بر مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ داشته و الهامبخش مبارزات و قیامهای متعددی بوده است. شیعیان به پیروی از امامان شیعه اهتمام ویژهای به گریه وسوگواری بر حسین بن علی، به ویژه در ماه محرم و صفر دارند. زیارت امام حسین نیز در روایات معصومین مورد تأکید قرار گرفته و حرم او زیارتگاه شیعیان است. اهل سنت هرچند از ائمه اطهار (ع) در مورد اهمیت عزاداری امام حسین (ع) روایاتی نقل نکردهاند، ولی از پیامبر اسلام (ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین (ع) نقل شده که از آن جمله این روایت است: «… روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که جبرئیل به پیامبر (ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت؛ و سپس محل شهادت او را به پیامبر (ص) نشان داده و مشتی خاک سرخرنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد…»؛ و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و وقایع بعدازآن نقل شده که دریکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامیکه حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.» از دیرباز تاکنون شاهد ابراز ارادت اهل تسنن به ساحت مقدس امام حسین (ع) برپایی مراسم عزاداری برای آن حضرت هستیم. امام شافعی رئیس مکتب شافعیان، دوست داشتن اهلبیت (ع) را بنا بر نص قرآن کریم [شوری/۲۳] واجب و صلوات بر آل محمد (ص) در نماز را لازم دانسته است.
فاطمه صالحی: چرا قیام امام حسین در تاریخ ماندگار شد؟
حسین فردوسی: قیام امام حسین (ع) در سال 61 ه.ق و شهادت ایشان در دهم محرم همان سال در کربلا یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام است. این واقعه صرفاً یک اتفاق مذهبی یا تاریخی نیست بلکه پدیده ای اجتماعی- سیاسی و زبانی است که پژواک های آن هنوز قدرت دارد. این واقعه که توانست حاکمیت امویان را با بحران های مختلف مواجه ساخته و توانایی های کارکردی آن را به شدت تضعیف کند، صرفا نبرد نظامی نبود بلکه برخوردی زبانی- گفتمانی بود و به همین علت شاهد بودیم پس از واقعه عاشورا، جریانات ناراضی علیه حکومت امویان بسیج شدند و علم مقاومت بر افراشتند. نهضت عاشورا تنها یک حرکت سیاسی نبود، در غیر این صورت پس از چندی از رونق می افتاد و به نابودی می گرایید. در واقع علت بقا و دوام آن الهی و آسمانی بودن انگیزه ها و اهداف موجود در آن می باشد. بنابراین تنها راهی که می توان دوام آن را تضمین نمود، زنده نگاه داشتن آن انگیزه ها و اهداف است.